ان تنصروا الله،ینصرکم

ان تنصروا الله،ینصرکم

اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد...به معنای آن نیست که تا آمدن آن خورشید در تاریکی بنشینیم...
ان تنصروا الله،ینصرکم

ان تنصروا الله،ینصرکم

اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد...به معنای آن نیست که تا آمدن آن خورشید در تاریکی بنشینیم...

پاسخ مکارم شیرازی به عبدالکریم سروش

در پی انتشار سخنانی از دکتر عبدالکریم سروش پیرامون مباحث قرآنی، مرکز پژوهشگاه قرآنی امیرالمؤمنین علیه السلام قم در پرسشی از محضر حضرت ایة اللّه مکارم شیرازی، نظر معظم له را پیرامون این مسئله جویا شده است.

متن سئوال این مرکز و پاسخ حضرت ایة اللّه مکارم شیرازی که در اختیار مرکز خبر حوزه قرار گرفته به این شرح است:

سؤال: چه می فرمایید درباره کسی که خود را مسلمان و معتقد به قرآن می داند ولی جسورانه معتقدات عمومی مسلمین را درباره قرآن مورد حمله قرار داده و می گوید: قرآن مجید مستقیماً از سوی خدا نیست بلکه خداوند حضرت محمد صلی اللّه وعلیه وآله را با آن روح متعالی آفریده و قرآن تراوش روح اوست خداوند همچون باغبانی است که درخت میوه ای می کارد و آن درخت میوه می دهد، قرآن میوه شجره وجود پیامبر است.

و در جای دیگر می گوید: محمدی بودن قرآن سخنی است کاملاً معقول و مبرهن و اضافه می کند: چه فرقی می کند که بگوییم وحی خدا از تلاطم و جوششی در شخصیت پیامبر رخ می دهد و خودِ برتر پیامبر ب خودِ فروتراو سخن می گوید البته همه اینها باذن اللَّه صورت می گیرد.

و در جای دیگر می گوید: آن وحی از خدایی است که در میان آدمیان نشسته و از آدمی است پر از خدا شده و لایه هایی برای وجود پیامبر قائل می شود و می گوید که لایه ای در گوشِ لایه دیگر راز می گوید

سپس جسارت را به اینجا رسانده که می گوید: خدا بحر وجود خود را در کوزه کوچک شخصیتی به نام محمد بن عبداللَّه صلی اللّه وعلیه وآله می ریزد و لذا همه چیز یکسره محمدی می شود محمد عرب است لذا قرآن هم عربی می شود و در حجاز و در میان قبایل چادرنشین زندگی می کند لذا بهشت هم گاه چهره عربی و چادرنشینی پیدا می کند حور مقصورات فی الخیام. الرحمن/

و نیز می گوید: قرآن هم به تبع احوال پیامبر پستی و بلندی می گیرد آنگاه که پیامبر حال بهتری دارد فصاحت اوج می گیرد و آنگاه که در حال دیگری است فرو می نشیند. و در همه جا از اشعار عارفی صوفی مشرب یعنی مولوی برای توجیه سخنان خود کمک می گیرد.

سرانجام جسارت را به حدّ اعلی رسانده و می گویدما قصه ورود خطا در قرآن و علم پیامبر، غرض از خطا مطالبی است که از دیدگاه بشری خطا محسوب می شوند یعنی ناسازگار است با یافته های علمی بشر!

سپس به زعم خویش به سه مورد از این خطاها اشاره می کند: مسئله هفت آسمان در قرآن، و شهاب ثاقب (رجوم الشیاطین) و جنون بر اثر تماس شیاطین، و نتیجه می گیرد که علم و دانش پیامبر، در غیر دانش دینی، هم طراز دانش مردمان روزگار وی بوده است (والعیاذ باللَّه خطاهای او از اینجا ناشی شده است.)

درباره چنین اعتقاد و گوینده اش چه می فرمایید؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جواب: به یقین این گونه سخنان هیچ گونه سازگاری با متون اسلامی به خصوص قرآن مجید ندارد و دانسته یا ندانسته جسارت عظیمی به قرآن مجید و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی اللّه وعلیه وآله است و قداست قرآن را زیر سؤال می برد. در اینجا توجه شما عزیزان را به چند نکته، ضروری می دانم:

1– سرچشمه این تفکّر انحرافی – که تازگی هم ندارد – دو چیز است:

الف) فرورفتن در افکار صوفیانه افراطی و تأثّرپذیری از مسئله حلول و اتحاد صوفیان، آن گونه که در عبارات بالا و تعبیرات فوق نیز نمایان است که وجود پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله را پر از خدا می پندارند و مانند آن.

ب) ناتوانی در برابر تفسیر بعضی از ایات قرآن مجید مانند ایات مربوط به هفت آسمان و رجوم الشیاطین و امثال آن و پنداشتن ناسازگاری آن با علوم روز، و این به آن می ماند که انسانی که بر اثر نقص اطلاعاتش گوشه دیوار قصر باشکوهی را ناموزون می بیند، برخیزد و بخواهد آن قصر را از بیخ و بن ویران کند.

2– مفهوم این سخن که قرآن مجید مستقیماً از سوی خدا نیست – العیاذ باللَّه – تکذیب پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله است زیرا:

الف) در 10 ایه از قرآن مجید می خوانیم: تنزیل من ربّ العالمین واقعه™80 تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم زمر/ 1 و... .

اگر قرآن جوشیده از درون روح پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله است چگونه آن را با این صراحت به خداوند متعال نسبت می دهد. ایا این تکذیب پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله نیست؟ !

ایا همین که خداوند آفریننده اوست مجوز تعبیر تنزیل من رب العالمین می شود؟ اگر این گونه است پس چه مانعی دارد که بگوییم تمام اشعار حافظ و سعدی از سوی خداست زیرا خداوند، آفریننده آنهاست اضافه بر این ایا خدا قادر نیست که مستقیماً وحی خود را به پیامبرش نازل کند و حتماً باید از این راه وارد شود؟

ب) در ده ها ایه از قرآن مجید آمده است ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، یا قرآن را برای این نازل کردیم که مردم را از ظلمات به سوی نور هدایت کنی ابراهیم، ایه 1 یا با صراحت دستور می دهد آنچه را بر تو نازل کردیم ابلاغ کن که اگر نکنی رسالت خدا را انجام نداده ای مائده، ایه 67. ایا این ایات هرگز با جوشیدن قرآن از درون پیامبر سازگار است؟ ایا پیامبر خودش به خودش مأموریت می دهد و خودش را تهدید می کند؟ !

ج) در بیش از 300 ایه قرآن مجید خطاب به پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله آمده است: قل (بگو) ایا پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله خودش به خودش می گوید بگو؟ و مأموریت می دهد؟ یا همه اینها کلام خدا و مأموریت الهی است. مختصر تأمّلی در ایات قرآن جای تردید نمی گذارد که قرآن می فرماید که همه این ایات مستقیماً از سوی خداوند بر پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله نازل شده، نه از فکر او جوشیده و نه پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله به منزله یک بلندگوست، بلکه روح عظیم او قادر به تحمّل دریافت وحی از سوی خداوند بزرگ بوده است.

د) بارها می شد که نزول وحی تأخیر می افتاد و پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله در فشار دشمنان قرار می گرفت و در انتظار نزول وحی می نشست، از جمله در داستان تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه که قرآن می فرماید: قد نری تقلب وجهک فی السماء ...؛ ما دیدیم پیوسته به سوی آسمان می نگری (و در انتظار وحی الهی هستی، اکنون به تو اعلام می کنیم) ما تو را به سوی قبله ای باز می گردانیم که از آن خشنود شوی (بقره، ایه 144.) ایا پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله خودش در انتظار خویش می نشست، یا لایه ای از وجود او منتظر لایه دیگری بود این به طنز شبیه تر است تا به یک واقعیت

ه) در ایه مباهله خداوند به پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله دستور می دهد که اگر مخالفان در برابر دلائل علمی تو سر تسلیم فرود نیاوردند آنها را دعوت به مباهله کن (آل عمران/ 61) ایا پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله به خودش دستور مباهله می دهد و از این صریح تر این که گروهی به پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله پیشنهاد کردند که قرآن را تغییر دهد و نکوهش از بت های آنها نکند ایه نازل شد و فرمود: قل ما یکون لی ان ابدله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی انّی اخاف ان عصیت ربّی عذاب یوم عظیم؛ من هرگز نمی توانم از پیش خود قرآن را تغییر دهم من تنها از وحی که بر من می شود پیروی می کنم. یونس/ 15

خلاصه اینکه یا باید پیام روشن این ایات را پذیرفت و یا العیاذ باللَّه باید با مشرکان مکّه هم صدا شد و گفت: افتری علی اللَّه کذبا؛ او فقط افتراء به خداوند می بندد. مؤمنون/ 38

3– این تعبیر زشت که فصاحت قرآن بر حسب حالات پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله تغییر می کند هرگاه روح پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله در اوج باشد قرآن فصیح تر می شود و اگر نباشد فصاحت کمتر خواهد شد مانند اشعار شعر، ایا این سخن قداست و الهی بودن قرآن را به کلی زیر سؤال نمی برد، و در سر حدّ اشعار شاعران تنزل نمی دهد که گاه ذوق آنها گل می کرد و بهترین اشعار را می سرودند و گاه که چنین نبود اشعار عادی

4– از آن زشت تر اینکه گفته شود ایات قرآن – حتی در مسائلی مربوط به معاد و نعمت های بهشتی – رنگ و صبغه عربی داشته است که مفهومش این است حور مقصورات فی الخیام، الرحمن/ 72 واقعیتی ندارد بلکه معلول برداشت پیغمبر صلی اللّه وعلیه وآله از طرز زندگی قبیله و عشیره او است !

با این گونه سخنان چه اعتباری برای قرآن باقی می ماند، و چرا بدون آگاهی از قرآن هر چه بر قلم آنها جاری شد می نویسند و به نتایج آن نمی اندیشند؟

5– از همه زشت تر و تنفرآمیزتر نسبت خطادادن به قرآن مجید و پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله در مسائل مربوط به دانش های غیر دینی است که گفته شود چون علم پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله در مسائل طبیعی و... فراتر از علم زمان خودش نبود بنابراین ایاتی که در آن سخن از این علوم به میان آمده ممکن است آلوده به انواع خطا باشد که با پیشرفت علوم خلاف آن اثبات شده است.

اگر – العیاذ باللَّه – احتمال خطا حتی در یک ایه از ایات قرآن راه یابد دیگر چه کسی می تواند به عنوان وحی آسمانی بر سایر ایات آن تکیه کند. چرا کسی که دم از اسلام می زند و خود را مسلمان و پای بند به احکام اسلام می شمرد این گونه بی محابا به قرآن نسبت ناروا می دهد و به آثار شوم گفته های خود فکر نمی کند؟

بزرگان علمای شیعه تأکید می کنند که معصوم بودن پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله و امامان علیه السلام از خطا از آغاز عمرشان حتی قبل از نبوّت و امامت شروع می شود تا هرگز پایه اعتماد مردم بر اثر دیدن خطا از آنها متزلزل نشود (ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.)

بلکه به عکس، ما در ایات فراوان، مطالبی می بینیم که کاملاً فراتر از علوم زمان آن حضرت بوده است: اولاً قرآن می گوید: لا یاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمیدٍ؛ هیچ امر باطلی نه امروز و نه بعد از آن دامان قرآن را نمی گیرد (زیرا) از سوی خداوند حکیم و حمید، نازل شده است فصلت/ 42.

ثانیاً: این نکته شایان دقت است که به هنگام نزول قرآن هیئت بطلمیوس بر تمام محافل علمی دنیای آن روز حاکم بود و مطابق آن ماه و خورشید را در دل افلا½ که مانند طبقات پیاز روی هم قرار داشتند میخکوب می دانستند و می گفتند افلاک پوست پیازی حرکت می کند نه ماه و خورشید، در حالی که قرآن مجید در آن روز طبق ایه 40 سوره یس، خورشید و ماه را در فضا شناور شمرده و می فرماید: و کلّ فی فلک یسبحون این حقیقتی است که بعد از هزار سال برای دانشمندان هیئت کشف شد و آن روز کسی از آن خبر نداشت.

و نیز بر طبق هیئت بطلمیوس زمین مرکز عالم و ثابت و بی حرکت بود در حالی که قرآن برای آن حرکت سریع و بی سر و صدا همچون حرکت ابرهای آسمان قائل است و می گوید: و تری الجبال تحسبها جامدة وهی تمرّ مرّ السّحاب صنع اللّه الّذی اتقن کلّ شی ء انّه خبیر بما تفعلون نمل/88 کسانی که گمان می برند ایه مربوط به دگرگونی های آستانه قیامت است سخت در اشتباهند زیرا سخن در ایه از اتقان و نظم این جهان است، نه به هم خوردن جهان.

حرکت زمین مطلبی است که بعد از هزار سال از نزول قرآن ثابت شد، با این حال چگونه به خود اجازه می دهند که اگر به فرض بعضی از ایات قرآن را ناسازگار با دانش روز دیدند (که حتماً چنین نیست و در تفسیر آن را ثابت کرده ایم) جسورانه سخن از خطای قرآن و خطای پیامبر صلی اللّه وعلیه وآله به میان آورند همان قرآنی که به گفته رسول اللَّه صلی اللّه وعلیه وآله دریای بیکرانی است که شگفتی هایش احصا نمی شود، و مطالب بدیعش کهنه نمی گردد لاتُحصی عَجائبه وَلاتُبلی¹ غَرائبه و به گفته امیرمؤمنان در نهج البلاغه بهار دلها و چشمه های جوشان علم در آن است فیه رَبیعُ القَلبِ وَینابیعُ ال¸عِل¸م. زهی بی انصافی !

چرا در زمانی که دشمنان اسلام در غرب، قرآن و پیامبر اکرم صلی اللّه وعلیه وآله را هدف تیرهای هتک و افتراء و توهین قرار داده اند، در داخل نیز سخنانی گفته شود که قداست آن بزرگوار و قرآن را زیر سؤال می برد.

به هر حال لازم است از گفته های خود توبه نموده و عذر تقصیر به پیشگاه خداوند و قرآن بیاورد و برای جبران بکوشد. خداوند همه را به راه راست هدایت فرماید.