ان تنصروا الله،ینصرکم

ان تنصروا الله،ینصرکم

اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد...به معنای آن نیست که تا آمدن آن خورشید در تاریکی بنشینیم...
ان تنصروا الله،ینصرکم

ان تنصروا الله،ینصرکم

اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد...به معنای آن نیست که تا آمدن آن خورشید در تاریکی بنشینیم...

پاسخ ساده به برهان شر

پاسخ ساده به برهان شر


برهان شر، برهانیست که اتئیست ها و ضد دینها برای منکر شدن خدا استفاده میکنند و بدین صورت است که ابتدا فرض را بر وجود خداوند قادر و عالم و مهربان (با تمام صفاتی که خداپرستان برای او قائلند) میگذارند و بعد میگویند با توجه به این که در دنیا شر وجود دارد، مثلا بیماری، کشتار ، گرسنگی، سیل و زلزله و .... و با توجه به این که خدا قادر و تواناست اینطور بیان میکنند که
1- چطور خدایی که قادر و توانا و مهربان است شر را افریده و باعث رنج بندگانش شده؟ مثل سیل و زلزله و قهطی و ..
2- چرا این خدای قادر وقتی میبیند بنده اش در گرفتاری و شر و رنج و عذاب است به او کمک نمیکند؟ چرا اجازه میدهد بنده اش زجر بکشد؟
نتیجه
نتیجه این که این خدا اگر وجود میداشت اولا شر را خلق نمیکرد و دوما به بندگانش کمک میکرد پس این خدا اصلا وجود ندارد
اما جواب
بنده 18 نکته را درباره برهان شر خدمتتون عرض میکنم و در اخر خواهید دید که این 2 سوال ضد دینها چقدر بی اساس است.
ببینید

1- برهان شر، ردیه خدا نیست بلکه نهایتا ثابت میکند که خدا ظالم است. برهان خلف باید با فرض اولیه در تناقض باشد و با اساس فرض(وجود خدا) به تناقض برسیم نه با چند صفات خدا. و اگر با صفات خدا به تناقض رسیدیم معنایش میتواند این باشد که ان صفت در خدا نیست ، نه این که کلا خدایی نیست یعنی حتی اگر تمام حرفهای ضد دینها(که بالا گفته شد) درست باشد، باز هم ردیه خدا نیست و تنها چیزی که میتواند ثابت کند این است که این خدا ظالم است. نه این که اصل وجود خدا را رد کند

2- قران کریم در ایه 79 سوره نسا میفرماید "مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن " یعنی هر چه از خوبیها به تو میرسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست. پس منشا این شر ها خود ما هستیم. برای مثال اگر از بالای پشت بام خودت رو بندازی پایین و دست و پات بشکنه، میخواید یقه خدا رو بگیری؟ میخوای بگی خدایا تو قدرت داشتی نجاتم بدی چرا نجات ندادی؟ شما اختیار داری و خودت به خودت شر رسوندی

3- ایه 216 سوره بقره میفرماید "...وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ..." یعنی و بسا چیزى را خوش نمىدارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است
دقت کنید که در فرض اولیه خداوند را با تمام صفاتش (که یکیش عالم بودن است) در نظر گرفتیم، خوب اگر این خدا عالم باشد پس خیر و شر ما را بهتر از ما میداند. مثلا مادر بچه ای که سرما خورده و شیرینی براش ضرر داره، به هیچ عنوان به او شیرینی نمیده گرچه بچه نمیفهمه که چرا مادر (به ظاهر ظالمش) به او شیرینی نمیده. اما مادر میگه گرچه فرزندم دلیل این کار من رو نمیدونه و اون رو "شر" میدونه اما من که مادرش هستم، بهتر از اون تشخیص میدم خیرش در چیه. یا همین مثال درباره امپول زدن بچه ها که مادر اون رو خیر و فرزندش اون ر وشر میدونه

4- اگر خدا را عالم میدانیم، دلیل رفتار او را باید به جهل خود نسبت دهیم نه به رفتار او. مثلا شطرنج باز حرفه ای را در نظر بگیرید که در حین بازی حرکتی رو انجام میده که برای من حرکت اشتباه تلقی میشه. اما با توجه به این که میدونم او یک شطرنج باز حرفه ای هست، من اینطور فکر میکنم که اون فرد یک حرکت خاصی را در ذهن داره که من ازش بیخبرم، و حرکت او را به اشتباه ربط نمیدم. درواقع این حرکت اشتباه را به جهل خودم نسبت میدم نه به شطرنج باز.
خوب درباره خدا هم همینطور است. خداوند عالم هست یا نیست؟ اگر هست که هست چطور رفتار او را شر تلقی کرده و خود را عالمتر از او میدانیم؟

5- اگر خدا بخواد مستقیم دخالت کنه و جلوی شر رو بگیره دیگه پاداش و جزای اخروی معنا نداره. مثلا من بخواهم کسی رو بکشم و خدا جلوی من رو بگیره. خوب فردا بر چه اساسی باید عذاب بشم؟ بر اساس کاری که نکردم؟

6- ازمایش و امتحان: این دنیا میدان ازمایش برای مزرعه اخرت است و اگر شری نباشد دیگر امتحان معنایی ندارد. مثل برگه امتحانی که سفید باشه !! اصلا معنا نداره ☺

نبلوکُم بالشرّ و الخیر فتنهً و الینا ترجعون (انبیاء/35)
شما را به خیر و شر مبتلا می کنیم تا بیازماییم و بسوی ما باز گردانیده می شوید..


7- اقتضای جهان مادی اینه که خیر و شر باشه والا میشد جهان فرشته ها. جهان ماده ذاتا اقتضا میکند که خیر و شر در اون باشه، یعنی جهانی که مثلا زمان در ان نباشد که دیگر جهان مادی نیست (دقت کنید که زمان هم در زمان سختی ها خود میتواند شر تلقی شود. یعنی فرد بگوید چرا خداوند این زمان سختی را به سرعت برایم سپری نمیکند) و اگر این اسباب نباشد که اصلا جهان مادی معنا ندارد!!!

8- "اختیار" جایی معنی داره که "خیر" و "شر" باشه. یعنی اگر فقط "خیر" خلق میشد دیگر "اختیار" برای شما معنایی نداشت. چون مجبور بودید بین "خیر" و "خیر" انتخاب میکردید و این انتخاب دیگر ارزشی ندارد

9- مصیبت ها در دنیا "شر قلیل" هست اما تحمل اون برای اجر اخرت که "خیر کثیر" هست رو هر عقلی میپذیره
یعنی تحمل "شر قلیل" به خاطر "خیر کثیر" رو عقل قبول میکنه. مثلا شما سختی کارگری برای ساخت خانه برای خود را با تمام جان قبول میکنید. و یا یک مرزعه دار"شر قلیلِ" شخم زدن و خار در دست نشستن را برای "خیر کثیرِ" برداشت محصول ، با جان و دل میپذیرد

10- اگر سختی ها نبود انسانها پیشرفت نمیکردند مثلا اگر سیل و زلزله نبود مردم خانه های محکم و سد نمیساختند و انسانها به مقابله با شر نمیرفتند که بر اونها پیروز بشن و پیشرفت کنند پس اگر شری نبود ، پیشرفت و تکاملی هم نبود. برای مثال اگر شر و سختی نبود، ما امروز نه لباس ساخته بودیم، نه ماشین و نه خانه و نه هیچچچ پیشرفتی داشتیم. درواقع تمام پیشرفت امروز ما مدیون همین سختی هاست. به قول معروف نیاز (بخوانید شر و سختی) مادر خلاقیت است

11- همانطور که بالاتر گفتیم، هر شری که به ما میرسد از جانب خود ماست. اما در دنیای بعد از ظهورکه مردم به امر ولی الله گوش میدهند، دنیایی هست که شری درش نیست و خبری از سیل و زلزله نیست. باران به اندازه میبارد و مالی تلف نمیشود. مردم تمام زمین را میگردند تا نیازمندی پیدا کنند و به او کمک کنند اما هیچ نیازمندی را پیدا نمیکنند. پس به اعتقاد ما همین "شر"ها هم پایان یافتنیست

12- بعضی اشتباهات ما در دنیا میمونه و ادامه داره مثل ازدواج خانوادگی که اثرش تا نسلها میمونه و این قانون دنیاست. مثل ازدواج فامیلی که باعث به وجود امدن فرزندان ناقص و بیمار میشود. پس چطور اشتباه پدر یا پدر بزرگمان را به خدا نسبت میدهیم؟ بهتر نیست یقه اجداد را بگیریم؟

13- میگن چرا خدا از انسان محافظت نمیکنه؟ محافظت از این بالاتر که انسان نابود نمیشه؟ و ابدیست؟
دقت کنید که فنا شدن برای ما معنا ندارد، پس خداوند با ابدی کردن ما، بهترین و بالاترین حفاظت را از ما کرده است.

14- اگر مادری فرزند خود را به دلیل اشتباهی تنبیه کرد، این یعنی مادر خواسته به فرزندش ضربه ای بزند؟ اگر معنای این رفتار مادر، ضربه زدن به فرزندش نیست - که نیست- پس چطور به خدا که میرسد، اگر شری بود، ان را به معنای ضربه زدن خدا به بندگانش ربط میدهید؟

15- برابری به معنای عدالت نیست. برای درک این قسمت فقط کافیست، لحظه ای عکس زیر را ببینید smile emoticon
https://scontent.cdninstagram.com/…/11326699_78203003191819…

پس خداوند نباید به همه امکانات مساوی میداد که بعضی میگویند چرا خداوند عده ای را غنی و عده ای را فقیر افریده است!!!
عدالت خدا در این است که از هرکس به اندازه امکاناتی که داده بازخواست کند، نه این که به همه یک اندازه امکانات دنیوی بدهد.
دوباره عکس بالا را ببینید

16- خیلی موارد درواقع شمشیر دو لبه هست و شر مطلق نیست. مثل کشتن. اگر حیوان وحشی به شما حمله کرد و شما اون رو کشتید، این کشتن خوب هست ولی اگر بی دلیل انسانی رو بکشید ، همین کشتن شر میشه. و یا دروغ گفتن ، داد زدن و... اینها شمشیر دو لبه هستند و نمیشه شر مطلق حسابشون کرد.
یا به قول دوستی، نیش عقرب در بدن خودش و زهر مار در بدن خودش شر نیست اما در بدن من شر هست

17- خوبی و "خیر" جایی معنا دارد که بدی و "شر" باشد. برای مثال شما برای این که به یک کور مادرزاد بگویید سیاه چه رنگیست، باید او سفید را دیده باشد تا سیاه را درک کند.
او گرچه تمام عمر خود رنگ سیاه را دیده اما درکی از سیاه هم ندارد چون رنگ دیگری را ندیده تا این دو را با هم مقایسه کند و معنی سیاه را بفهمد.
اگر خداوند فقط خوبی را در دنیا قرار میداد، چون ما چیزی برای مقایسه خوبی نداشتیم، پس معنای خوبی را هم نمیفهمیدیم و بسیاری از صفات خداوند مثل رحمانیت و رحیمیت و ... را درک نمیکردیم
به طور خلاصه سیاه جایی معنا دارد که سفیدی باشد، تر جایی معنا دارد که خشکی باشد، راست جایی معنا دارد که دروغ باشد، راحتی جایی معنا دارد که سختی باشد و خوب جایی معنا دارد که بدی باشد و برای این که معنای "خیر ها" را بفهمیم باید ناچارا "شر" هم خلق میشد

18- یکی از دوستان بزرگوار این استدلال را داشتند که اساسا چیزی به نام "شر" وجود ندارد. و اساس "شر" ، نیستی هست. برای مثال سایه وجود ندارد و سایه یعنی نبود نور. یعنی اگر ما بخواهیم سایه را تعریف کنیم، مجبوریم از معنای نور استفاده کنیم و بگوییم جاییست که نور وجود ندارد. (دقت کنید که سایه را نبود نور- یعنی نیستی- تعریف میکنیم)
برای شر هایی مثل کوری هم همین است. خداوند کسی را کور نیافریده بلکه در ان شخص بینایی را خلق نکرده
البته این قسمت را فرصت نشد زیاد با این بزرگوار صحبت کنم. به امید خدا بعد از بحث در این بار(مورد 18) در پست جداگانه این را توضیح خواهم داد
.
حال به دو سوال اول پست نگاه کنید. چقدر ساده انگارانه و بچگانه است
منبع:پیج شیعه پاسخ میدهد فیس بوک
کپی شده از کانال ادیان
Https://Telegram.Me/religious_studies