ان تنصروا الله،ینصرکم

اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد...به معنای آن نیست که تا آمدن آن خورشید در تاریکی بنشینیم...

ان تنصروا الله،ینصرکم

اگر دنیا را خورشیدی روشن خواهد کرد...به معنای آن نیست که تا آمدن آن خورشید در تاریکی بنشینیم...

داستانی از اقتدار زمانه

چند روز پیش تصویریهایی بامحتوای اینکه شاه عربستان تعظیم دربرابر شاه ایران کرد دیدم و دلم نیومد این داستان واقعی رو تعریف نکنم. عبدالحسین زرین کوب در کتاب تاریخ معاصر ایران:

"آبان سال 50 محمدرضا شاه در کنار مقبره کورش کبیر برای جمعیتی زیاد که دور او جمع شده بودند سخنرانی میکرد و در یک بخش در جمله ای حماسی گفت: کورش آسوده بخواب ماهستیم"


اما  چند ماه بعد محمدرضا به یکی از شهرها سفر کرد و درهمان زمان رئیس جمهور امریکا اومد توی تهران و نشست خبری برگزار کرد و رفت توی دربار و کارایی که میخواست کرد و تازه جناب شاه اومدن. خب استقلال و قدرت و ایستادگی رو باید دربرابر چه کسانی داشت؟! دربرابر شاهان عرب اون زمان که ضعیف بودن یا امریکا؟؟!! اصن یه سوال: اگه رضاشاه خیلی قدرت داشت و قدرتش مال خودش بود چرا فقط 4روز بعد ازین که بطور رسمی اعلام کرد: "اگر فرصت بشه از زیر یوق غربیها درمیایم و متحد آلمان میشیم" تکرار میکنم 4روز بعدازین حرفش کنار گذاشته شدو محمدرضا اومد.

اون زمان شاه های ما میتونستن دربرابر قدرتهای اول جهان چیزی بگن ولی الان شما میبینین خیلی راحت رهبر مملکت میگه امریکا فلانه و.............