"ذوالقرنین" در نگاه مورخان و جغرافی دانان
برای خواندن این مطلب مهم به ادامه مطلب بروید....از نگاه این مورخان که مشهورترین مورخان خاورمیانه اند ذوالقرنین......است....برخلاف تفکر خیلی ها......حتما بخونید...
روایت اول طبری: ابو جعفر بن یزید بن هالد بن طبری آملی ،
طبری در تاریخ خود اسکندر را ذوالقرنین می داند
ج 1 ص 220 و ص 337-338-339 چاپ بیروت
روایت دوم یعقوبی احمدبن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب ابن واضع الکاتب الاصبهانی الاخباری مولی بنی العباس مورخ و جغرافی دان مسلمان معروف به ابن واضح یعقوبی
یعقوبی در شرح حال پادشاهان یونان و رم می نویسد : از پادشاهان اول ، نام برده فیلفوس است پس از او پسرش اسکندر پادشاه شد ، ذوالقرنین همو است و مادرش المفیدا ( المپیاس ) و معلمش ارسطو فیلسوف بود.
تاریخ یعقوبی ، ج 1 ، ص 174
روایت سوم دینوری: ابو احمدبن داود بن دینوری ، متولد دهه اول قرن سوم هجری.
در روایات دینوری اسکندرذوالقرنین با شرح و تفصیل زیادی بیان می شود و اینکه اسکندر را همان ذوالقرنین می داند.
دینوری ، اخبارالطول ، ص 53
روایت چهام بلعمی: ابوعلی محمدبن عبدالله تمیمی وزیر عبدالملک منصوربن نوح سامانی . در دوران سلسه ایرانی سامانیان به دلیل توجه به احیای ادبیات فارسی آثار زیادی به زبان فارسی ترجمه شد.
در روایت بلعمی میگوید ؛ اسکندر را از بهر آن ذوالقرنین خوانند که از این قرن تا بدان قرن برسید و قرن به پارسی سرو بود و گوشه جهان را قرن خوانند که یک گوشه جهان آن جاست که آفتاب برآید و یکی آن جا فرو شود هر یکی را قرن خوانند و هر دو را قرنین خوانند و خداب عزوجل اندر قرآن او را ذوالقرنین خواند.
ن. ک به؛ بلعمی ، تاریخنامه طبری ، ج 1 ، ص 488-489
روایت پنجم ابوبکر عتیق سورآبادی : ابوبکر عتیق بن محمد هروی سور آبادی در اواسط قرن پنجم هجری قمری زندگی می کرده است
سورآبادی در تفسیر مشهور خود در شرح داستان #ذوالقرنین می نویسد که قصه ذوالقرنین آن است که اهل مکه از قول اهل مدینه ، رسول را سه سوال مرسیدند ؛ حدیث روح و حدیث اصحاب کهف و حدیث ذوالقرنین، #ذوالقرنین #اسکندر بن قیصر رومی بود.
تفسیر سور آبادی، ج 2 ص 256
روایت ششم امام فخر رازی :
ابو عبدالله محمدبن عمربن حسین بن حسین بن علی طبرستانی رازی یکی از دانشمندان ایرانی علم تفسیر که به فخرالدین و یا امام فخر رازی معروف است.
امام فخر رازی در تفسیر خود در انطباق ذوالقرنین با مصداق تاریخی آن تاکید دارد . وی در پایان به این نتیجه می رسد کسی که چنین نشانه ای دارد اسکندر بوده است .
دانشنانه قرآن و قرآن پژوعی ج 1 ص 760
روایت هفتم ابن اثیر:
ابن اثیر در الکامل فی التاریخ که در سال 628 هجری قمری به تالیف آن پرداخته شرح بیشتری به اخبار اسکندر ذوالقرنین اختصاص داده است.
ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ج 1 ص 187 الی 189
تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی ج 1 ص 69 پیرنیا
روایت هشتم حمدالله مستوفی :
حمدالله مستوفی درباره کیستی ذوالقرنین متاثر از روایت طبری است و اسکندر را ذوالقرنین می داند.
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده ، ص 95
روایت نهم ابن کثیر:
عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمربن کثیر قرشی در کتال البدایه و النهایه تالیف 744 هجری قمری در روایت خود از ذوالقرنین می نویسد که اسکندرهمان ذوالقرنین است.
ابن کثیر ، البدایه و النهایه ج 2 ص 105و 106
روایت دهم میرخواند و خواند میر : محمدبن سیدبرهان الدین امیر خاوند شاه بن کما الدین محمود معروف به میر خواند مولف کتاب تاریخ روضه الصفا سیرت الامناء و الملوک و الخلفا
میرخواند در کتاب حبیب السیر فی اخبار افراد بشر روایت هایی از ذوالقرنین بودن اسکندرمقدونی نقل کرده است که به طور نسبی به روایات دیگر مورخان نزدیک و همسو است.
خواند میر ، تاریخ حبیب السیر ج 1 ص 209
در این بین در دوران پهلوی که توجه به باستان زیاد شده بود شخصی هندی(ابوالکلام آزاد) می آید و میگوید از آنجا که قرن در عربی یعنی شاخ و در بیشتر مجسمه های کورش شاخ وجود دارد و با استفاده از چند چیز بی مبنای دیگر میگوید کورش همان ذوالقرنین هست درحالی که همگی میدانیم که در مجسمه های پادشاهان و فراعنه مصری شاخ هایی وجود دارد....یک چیز دیگر تفسیر المیزان است که برخی باور کرده اند ولی در این تفسیر از آنجا که علامه در دوران پهلوی قرار داشت و ابوالکلام آزاد این تعبیر را از ذوالقرنین کرده بود علامه طباطبایی فقط احتمال داده که ذوالقرنین کورش است...یادتان نرود فقط احتمال داده...در مقابل برخی میگویند ایشان علم لدنی داشته و شما چطور میگویید او اشتباه کرده....واما جواب:
علامه طباطبایی معصوم نبوده و هر انسانی ممکن است اشتباه کند
اگر دراین مورد از علم لدنی خود بهره برده اند پس چرا با قاطعیت نگفته و فقط احتمال داده؟!
تمام مطالب برگرفته از کانال تلگرامی حقیقت باستان است...
@h4ghighat