پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ میفرمایند «ایرانیان خویشاوندان ما اهل بیتاند ... »[7] و در جای دیگر میفرمایند: «اعظم الناس نصیباً فی الاسلام اهل الفارس؛ در بین مردم، مردم فارس بیشترین سهم را از اسلام دارند.»[8] و در جایی دیگر از ایرانیان به عنوان خوشبختترین مردم یاد کرده و میفرمایند: «اسعد العجم بالاسلام اهل الفارس؛ خوشبختترین ملت غیر عرب به واسطه اسلام مردم ایرانند.»[9] و در مقالی دیگر ایرانیان را اهل بهشت مینامد و آنها را جزء شفاعت شدگان در قیامت به حساب میآورد و میگویند: «اول کسانی که در روز قیامت برایشان شفاعت میکنم از میان امتم، اهل بیتم هستند سپس نزدیکترین نزدیکانم از قریش ... سپس از عجمها»[10]
روزی اشعث نزد امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ آمد و از میان صفوف جماعت گذشت تا خود را به نزدیکی حضرت رساند و گفت: «ای امیر مؤمنان این سرخ رویان (ایرانیان) که اطراف شما را گرفته و نزد شما نشستهاند بر ما چیره شدهاند.» حضرت از این سخن اشعث ناراحت شد و سرش را به زیر افکند، بعد فرمودند: « آیا امر میکنید که آنان (ایرانیان) را طرد کنم؟ هرگز طرد نخواهم کرد چون در این صورت از زمره جاهلان خواهم بود. اما سوگند به خدایی که دانه را شکافت و بندگانش را آفرید، حتماً شما را برای برگشت مجدد به آیینتان سرکوب میکنند، همانگونه که شما آنان (ایرانیان) را در آغاز برای پذیرش این آیین سرکوب نمودید.»[11]
هنگامی که عمر از راه ایران به طرف
مدینه میرفت، قصد کرد زنان ایرانی را بفروشد و مردان آنها را عبد عرب قرار دهد
تا افراد ضعیف را حمل کنند و پیران را بر پشت خود طواف دهند. امام علی ـ علیه
السلام ـ به او فرمود: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ میفرمایند: «بزرگان قوم را
احترام کنید، هرچند مخالفت شما کردند و این ایرانیان حکیم و با احتراماند آنها
به ما سلام میکنند و رغبت به اسلام دارند ... » عمر گفت علی بن ابیطالب از من
پیشی گرفت و عزم مرا درباره عجمها نقض کرد.»[12]
وقتی ایرانیان از تبعیض اعراب نسبت به خود شکایت
کردند علی ـ علیه السلام ـ به پیش اعراب رفت و در این زمینه با آنها صحبت کرد و
مفید واقع نشد آن حضرت میان موالی آمد و گفت: «با کمال تأسف اینان حاضر نیستند با
شما روش مساوات در پیش گیرند و مانند یک مسلمان متساوی الحقوق رفتار کنند. من به
شما توصیه میکنم که بازرگانی پیشه کنید، خداوند به شما برکت خواهد داد.»[13]
آن حضرت خطاب به میرزای قمی میفرمایند: «این جا (ایران) خانه شیعیان ما است. میشکند، خم میشود، خطر هست ولی ما نمیگذاریم سقوط کند، ما نگهاش میداریم.»[14]
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «اهل خراسان اعلامنا و اهل قم انصارنا و اهل کوفه اوتادنا[15]؛ مردم خراسان بزرگان ما و مردم قم یاران ما و مردم کوفه حامیان استوار ما هستند.» در جای دیگر امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرمایند: «بر مردم قم فرشتهای بالهایش را گشوده است که هیچ جباری نمیتواند اراده بد کند مگر این که خداوند او را ذوب میکند، مانند نمک در آب. سپس به عیسی بن عبدالله اشاره کرد و فرمود: سلام خدا بر اهل قم که شهرهای آنان را از آب باران سیراب میکند و برکاتش را بر آنها نازل میکند و بدیهایشان را به خوبی بدل میکند. آنها اهل رکوع، سجود، قیام و قعود هستند. آنها فقها و علما و فهمیده ها هستند. آنها اهل درایت و روایت و حسن عبادت هستند.»[16] و یا در مورد شهر طالقان امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «خدای متعال را گنجهایی است در طالقان که نه طلاست و نه نقره و درفشی که از آغاز تا کنون باز نشده و به اهتزاز در نیامده است. این خطه دارای مردانی است که نسبت به ذات مقدس خداوند تردیدی در آن قلبها ایجاد نمیشود ... آنان زاهدان شب و شیران روزند. در اطاعت از امام و رهبرشان مطیعتر از کنیزکان نسبت به مولای خویشاند ... شعار آنان خونخواهی سالار شهیدان امام حسین ـ علیه السلام ـ است ... به واسطه این رادمردان خداوند امام بر حق مهدی ـ علیه السلام ـ را پیروز میگرداند.»[17]
(7] . کنزالاعمال،ج 2، ص 303.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . همان، ص 94.
[11] . ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج
20، ص 284.
[12] . بحارالانوار، ج54 ، ص330.
[13] . بحارالانوار، ج 9، ص124.
[14] . عنایات ولی عصر به علماء و مراجع، ص
109.
[15] . بحارالانوار، ج 57، ص217.
[16] . همان، ج 60، ص 216.
[17] . همان، ج 53، ص 307.
بقیه احادیث را در ادامه بخوانید
مرحوم طبرسی در «تفسیر مجمع البیان»،
ایل آیه شریفه: «یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم
یحبهم و یحبونه إذله علی المؤمنین اعزه علی الکافرین؛ (1) ای کسانی که ایمان آورده
اید هر کس از شما از دین خود برگردد خداوند در آینده جمعیتی را می آورد که آنها را
دوست دارد و آنها نیز متقابلاً خدا را دوست دارند، و در برابر مؤمنان خاضع و
متواضع، و در برابر کافران نیرومندند.» چنین روایت کرده است: هنگامی که از رسول
خدا(ص) درباره ی این آیه سؤال کردند، حضرت دست مبارک خود را بر شانه سلمان زد و
فرمود: «این و یاران او و هموطنان او هستند.» سپس فرمود: « اگر دین و در روایت
دیگری اگر علم به ستاره پروین بسته باشد و در آسمان قرار گیرد مردانی از فرزندان
فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.» (2)
2. در روایت دیگری که مفسران ذیل آیه
شریفه «وان تتولوا یستبدل قوما غیرکم؛ (3) و اگر شما [ای جمعیت عرب به دین و ایمان] پشت کنید، خداوند
مردم دیگری را به جای شما بدل خواهد گرفت»، نقل کرده اند، چنین آمده است: گروهی از
یاران رسول خدا (ص) گفتند: یا رسول الله، این مردمی که خداوند آنان را در کتاب خود
یاد کرده است چه کسانی هستند؟!
حضرت (ص) دست مبارکش را به پای سلمان
که در کنار رسول خدا (ص) نشسته بود، زد و فرمود: « این، قبیله اش و هموطنانش
هستند». سپس فرمود: « قسم به پروردگاری که جان من در قبضه ی قدرت اوست، اگر
«ایمان» به ستاره ی پروین آویخته باشد، مردانی از مردم «فارس» آن را در اختیار خواهند
گرفت.»(4)
3. در روایت کوتاه دیگری که در باره
ایرانیان از امیر مؤمنان علی (ع) نقل شده چنین آمده است:
پیغمبر اکرم(ص) درباره مردم فارس
فرمود: همچنان که شما (عرب ها) به خاطر حمایت از دین، آنان را با شمشیر خواهید زد،
دنیا منقضی نمی شود و به آخر نمی رسد، مگر اینکه همین ایرانیان به خاطر تازه شدن
اسلام و حمایت از قرآن، و پیاده شدن دستورات آسمانی این کتاب الهی، شما را با
شمشیر خواهند زد و با شما خواهند جنگید.(5)
4. در
نامه ای که رسول گرامی اسلام (ص) در دوران بعثت خود به خسرو پرویز- پادشاه ایران- برای پذیرش اسلام
نوشته، و آن را به وسیله مردی به نام «عبدالله بن حذافه» برای وی ارسال فرموده، چنین آمده است:
«نامه ای است از محمد رسول خدا به سوی
کسرای بزرگ زمامدار مردم فارس. سلام خدا بر کسی که از هدایت راهنمایان پیروی نماید
و به خدا و فرستاده او ایمان بیاورد و به یکتایی خداوند و اینکه شریکی ندارد و
اینکه محمد (ص) بنده ی خدا و فرستاده ی اوست گواهی دهد.
من تو را به سوی خداوند تبارک و تعالی
دعوت می نمایم که فرستاده خداوند به سوی تمام مردم هستم تا کسانی را که روانی پاک
و دلی زنده دارند، انذار کنم و حجت و بیان خداوند بر کافران ثابت گردد. اسلام
بیاور تا سالم بمانی. اگر از پذیرش اسلام امتناع ورزی، گناه همه ملت به گردن تو
خواهد بود».(6)
در این نامه، همان گونه که ملاحظه می
شود پیامبر اکرم (ص) از پادشاه ایران به عنوان «بزرگ زمامدار مردم فارس» یاد
فرموده است.
5. در حدیثی که در رابطه با پیشگویی های
رسول گرامی (ص) پیرامون آینده ی ایرانیان حدیثی از آن بزرگوار نقل شده که آن حضرت
به مسلمانان مژده داده اند که مردم ایران دین اسلام را خواهند پذیرفت و پس از
پذیرفتن اسلام وفادارترین مردم نسبت به آن خواهند بود و در راه گسترش آن بیش از هر
ملت دیگر اخلاص و صمیمیت نشان خواهند داد، در آن روایت چنین آمده است: « بهره و
نصیب مردم فارس در دین اسلام از همه ی ملت های دیگر بیشتر و بزرگ تر است.» (7)
6. در حدیث کوتاه دیگری که در همین رابطه
از آن بزرگوار نقل شده، نشان می دهد که ایرانیان از اسلام بهره ی بیشتری خواهند
گرفت. هیچ ملتی به اندازه آنها از منبع روشنی بخش وحی پرتو نخواهند گرفت، حدیث
چنین است: « سعادتمندترین
عجم ها نسبت به اسلام، اهل فارس هستند.»(8)
در حدیث دیگری که درباره ی دینداری
ایرانیان و ایمان و اعتقاد راسخ آنان نسبت به دین حنیف اسلام از زبان گهربار آن
حضرت بازگو شده، چنین آمده است:
پیامبر بزرگوار به یکی از یاران نزدیک خود به نام «ابوایوب» که گویا از روی تعصب
عربیت، یکی از ایرانیان را به خاطر اینکه زبانش فارسی بود سرزنش می کرد فرمود: «ای
ابوایوب! او را به خاطر اینکه زبانش فارسی است، سرزنش مکن، چه آنکه اگر دین به
ستاره پروین بسته باشد، فرزندان فارس و مردم ایران به آن دست خواهند یافت.»(9)
. در
جلد پنجم «صحیح» ترمذی، در باب «برتری عجم» می نویسد: رسول خدا (ص) سوره جمعه را هنگام نزول، بر اصحاب می
خواند تا به این آیه شریفه رسید: «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم؛(19) و دیگرانی که
هنوز به ایشان ملحق نشده اند.» مردی گفت یا رسول الله، اینها چه کسانی هستند که
هنوز به ما ملحق نشده اند؟ حضرت به او جواب نداد، راوی گفت: سلمان در میان ما بود،
حضرت دست مبارک خویش را بر سلمان نهاد و فرمود: «به خدایی که جان من در دست قدرت
اوست اگر ایمان در میان ستاره ی پروین و در آسمان ها باشد، مردانی از این گروه
بدان دست خواهند یافت.»(20)
3. در تفسیر «مجمع البیان» ذیل آیه شریفه
«و آخرین منهم لما یلحقوا بهم». (21) از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود:
«آنها عجم ها و کسانی هستند که به لغت
و زبان عرب تکلم نمی کنند».(22).
4. در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، در ذیل
آیه شریفه «و لو کان نزلناه علی بعض الا عجمین فقرأه علیهم ما کانوا به مؤمنین؛
(23) اگر قرآن را بر فردی عجم فرو می فرستادیم اینان [یعنی: عرب ها]، هرگز ایمان
نمی آورند. از امام صادق (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: آری، اگر قرآن بر عجم
نازل شده بود، عرب بدان ایمان نمی آورد، ولی بر عرب نازل گشت و عجم ایمان آورد و
این فضیلت عجم است.(24)
5. مرحوم شیخ مفید (ره)، در کتاب
«اختصاص» می نویسد:
چنین به ما رسیده است که روزی از
روزها سلمان فارسی، رضی الله عنه، وارد مسجد رسول خدا(ص) گردیده و اصحاب و یاران
پیغمبر اکرم (ص) از او تجلیل کردند و مقدمش را گرامی شمردند و به خاطر بزرگواری،
محترم بودن، ریش سفیدی و مکان و منزلتی که نزد رسول خدا(ص) داشت او را در صدر مجلی
نشانیدند.
طولی نکشید که عمر بن خطاب وارد شده و
در میان اصحاب، سلمان فارسی را دید که در صدر مجلس نشسته است. نگاهی به سلمان
انداخت و گفت: این مرد عجمی که در صدر مجلس نشسته است دیگر چه کسی است؟! (25)
این سخن به گوش پیغمبر اکرم (ص) رسید،
حضرت به منبر رفت و خطبه خواند و فرمود:
«به درستی که مردم از زمان آدم ابوالبشر(ع)، تاکنون مانند دانه های
شانه به هم پیوسته و مرتبط و یکسانند، و هیچ عربی بر هیچ عجمی و هیچ سرخ پوستی بر
هیچ سیاه پوستی فضیلت و برتری ندارد مگر به وسیله تقوی، سلمان دریایی است که به
آخر نمی رسد، سلمان گنجی است که تمام نمی شود و فانی نمی گردد، سلمان از ما اهل
بیت است».(26)
منابع
1.
سوره مائده (5)، آیه 54.
2. تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 208، نورالثقلین، ج1، ص 642 و ابونعیم در «حلیه»، ج
6، ص 64 حدیث را با عبارت «لو کان العلم منوطلا بالثریا لتناوله رجال من ابناء
فارس» نقل کرده است.
3. سوره محمد (ص) (47)، آیه 38.
4. نورالثقلین، ج 5، ص 46 و بحارالانوار، ج 67، ص 168.
5. بحار الانوار، ج5، ص 46 و بحار الانوار، ج 67، ص 168.
6. بحارالانوار، ج 67، ص 174 و قرب الاسناد، ص 52.
7. کنزالعمال، ج 12، ص 90، ح 34126.
8. همان، ح 34125.
9. همان، ح 34133.
10- مقصود؛ جمله «لاتنقضی الدنیا حتی یضربوکم علی تأویله» در حدیث سوم می
باشد.
11. مجمع البحرین، ماده ی عجم.
12. المنجد، ماده ی عجم.
13. اعجمی، عجمه، اعجام در اصل لغت به معنای ابهام و عدم فصاحت و لکنت در
زبان است و اعجمی به کسی گفته می شود که در بیان او نارسایی باشد، خواه عرب باشد
یا غیر عرب و چون عرب ها از بیان افراد غیرعرب اطلاعات ناقصی داشته اند، از این
لحاظ دیگران را عجم خوانده اند.
14. سوره فصلت (41)، آیه 44.
15- راغب در مفردات می گوید «الاعجم من کانی فی لسانه عجمه عربیا کان او
غیر عربی» یعنی: اعجم، به معنای غیر فصیح است و اعجم کسی است که در زبان او لکنت
باشد، خواه عرب باشد یا غیر عرب.
16. سوره نحل ()، آیه 103.
17- اقتباس از قاموس قرآن، ج 4، صص 297- 298.
18- سفینه البحار ماده عجم، ج 2، ص 165.
19- سوره جمعه ()، آیه 3.
20- قاموس قرآن، ج 4، ص 298.
21- سوره جمعه ()، آیه 3.
22- مجمع البیان ، ج 9، ص 284.
23- سوره شعرا» ()، آیات 198، 199.
24- بحارالانوار ، ج 67، ص 174.
25- عبارت عربی متن چنین است: «من هذا العجمی المتصدر فیما بین العرب».
26 - اختصاص مفید، ص 341
سلام. ممنون که سرزدی. شما هم وب عالی و زیبایی داری. اما پیشنهاد می کنم مطالب طولانی را در صفحه نخست قرار ندهید سرتیرتر در صفحه اول و بقیه مطلب در ادامه آورده شود تازیبایی وبتون بیشتر نمود یابد.